تبلیغات
کسب و کار

کارگاه آموزشی استارت آپ – چگونه یک استارت آپ متولد میشود و رشد میکند؟

تبلیغات
4.8
(5)

اگر در فکر راه اندازی یک استارت آپ هستید، و قبلاً تجربۀ مشابهی ندارید، تجربۀ اول شما دشوار خواهد بود. اما چرا صحبت از تجربۀ اول می کنم، مگر قرار است شکست بخورم. به عنوان شخصی که چندین سال از عمرش را صرف به بار نشستن یک ایده کرده است، می خواهم با شما صادق باشم. نه تنها بار اول، بلکه ممکن است دفعات دوم و سوم و چهارم و … هم شکست بخورید. اما مطمئناً هر کدام از این شکست ها می توانند پلی برای موفقیت شما باشند. مشروط بر اینکه به آنها به چشم شکست نگاه نکنید و درس های لازم را از هر کدامشان بگیرید. در طول این مقالۀ آموزشی که نام آن را کارگاه آموزشی استارت آپ گذاشته ام، بنا دارم از روی تجربیات شخصی ام نکاتی را مطرح کنم که امیدوارم بتواند به شما کمک کند.

آنچه در طول این مقاله بازگو می کنم بیشتر سرگذشت شخصی است و سعی کرده ام تا تجربیات را به زبان خودم بازگو کنم، اگر مایل هستید که در ارتباط با استارت آپ دانشتان را گسترش دهید و به لحاظ آکادمیک با این موضوع آشنا شوید، مجموعه آموزش کسب و کار و استارت آپ در فرادرس را به شما توصیه می کنم.

کارگاه آموزشی استارت آپ – مشکلی را حل کنید

هنری دیوید ثرو می گوید: “اگر کار چیز خیلی ارزشمند و خوبی بود، شک نکنید که ثروتمندان سهم بیشتری از آن را برای خودشان بر می داشتند.” رابرت کیوساکی می گوید: “اگر می خواهید سریعاً موفق شوید، در حل یک مشکل خاص متخصص شوید. دنبال ایجاد تنوع و کسب مهارت های گوناگون نباشید. فقط در حل آن مشکل خاص متخصص شوید. مردم به سراغتان می آیند. آن وقت اگر خوب و قابل اعتماد باشید، سریعتر به موفقیت مالی می رسید.” اگر می خواهید یک کسب و کار موفق داشته باشید، گام اول اینست که بتوانید مشکلی را حل کنید.

این مشکل هر چیزی می تواند باشد. اگر بنیانگذاران گوگل امروزه موفق شدند سهم زیادی از موفقیت مالی داشته باشند، به خاطر اینست که مشکل بزرگی را حل کردند و آن فقدان وجود موتور جستجویی قوی برای جستجو در بین میلیون ها صفحۀ وب در دنیای اینترنت بود که البته روز به روز هم تعدادشان بیشتر می شود. آنها تمامی تمرکزشان را روی حل این مشکل گذاشتند.

کارگاه آموزشی استارت آپ

اگر نگاهی به دور و برتان بیندازید به سادگی می توانید مشکلی را پیدا کنید و برای حل آن تلاش کنید. لازم نیست مشکلی که شما حل می کنید به بزرگی مشکلی باشد که گوگل آن را حل کرد. البته پر واضح است که طبیعتاً هر چقدر مشکل بزرگ تری را حل کنید، به موفقیت بزرگ تری می رسید. البته پر واضح است که حل کردن مشکلات بزرگ تر نیاز به دانش، مهارت ها و تخصص بالاتری نیز دارد.

به عنوان مثال اگر هدف شما این باشد که در دنیای الگوریتم های کامپیوتری، ارتقایی در یکی از الگوریتم های پایه ای بدهید و بدین واسطه کسب و کاری را مبتنی بر آن برپا کنید، مسلم است که از سال ها قبلش برای رسیدن به سطح دانش کافی تلاش کنید. یا اگر تلاشتان بر اینست که یک موتور هواپیمای خاص و متفاوت را طراحی کنید، مسیری طولانی را چه به لحاظ علمی و چه به لحاظ  طی کردن سلسه مراتب لازم برای رسیدن به جایگاهی که صاحبان سرمایه های بزرگ به شما اعتماد کنند و مسئولیت تیمی از دانشمندان و مهندسان را به شما بسپرند، دارید.

اساساً تفاوت انسانها در وسعت دید آنها است و از این رو نباید انتظار داشت مشکلی که انیشتن به دنبال حل آن بود با مشکلی که من و شما می خواهیم حل کنیم یکسان باشد. آنچه در این کارگاه آموزشی استارت آپ می خواهم روی آن تأکید کنم، نفس حل مشکل است. این مشکل می تواند کسب تعمیر کولر آبی یا کولر گازی باشد.

فرض کنیم شما بر روی تعمیر موتور یک برند خاص از کولرها زمانی طولانی وقت گذاشته اید و تمامی زیر و بم آن را آموخته اید. صرفاً با پخش کردن یک شماره موبایل از طریق سایت های مختلف درج آگهی یا پخش تراکت در یک محلۀ خاص می توانید استارت آپتان را آغاز کنید. شاید هم تخصص شما اینست که برنج و خورشت قیمۀ خوش مزه ای درست می کنید.

همین می تواند نقطۀ آغاز استارت آپ شما باشد. بگذارید اندکی هم از خودم بگویم. شغل من برنامه نویسی است. چندین بار تلاش کردم تا ایده های مختلفی را برنامه نویسی کنم و پیاده سازی کنم. اما متأسفانه در هیچ کدام از موارد استقبال کافی نشد. دست آخر هم برای تأمین مایجتاج زندگی در شرکتی مشغول به کار شدم، هر چند تلاش های اولیه من همگی به شکست انجامیده بودند و مجبور به کار شرکتی شدم و این دورۀ کار کردن در شرکت ها بیش از یک دهه هم طول کشید، اما همیشه ته ذهنم مترصد فرصتی برای کار آفرینی بودم اما خوب فرصتش را نمی یافتم. در بخش بعدی این کارگاه، ماجراهایم در آن شرکت را نیز برایتان بازگو می کنم.

درس اول کارگاه آموزشی استارت آپ: مشکلی را حل کنید.

وقت صحبت از استارت آپ می شود، عموماً اذهان به سمت کسب و کارهای خیلی بزرگ می رود. اما واقعیت اینست که بسیاری از استارت آپ ها را کسب و کارهای کوچک تشکیل می دهند. در همین راستا آموزش مدیریت کسب و کارهای کوچک را به شما توصیه می کنم.

کارگاه آموزشی استارت آپ

کارگاه آموزشی استارت آپ – در کارتان برجسته شوید

فرق نمی کند یک کار فوق تخصصی داشته باشید که برای انجام آن نیاز به دانش سطح بالای ریاضیات باشد، یا اینکه تخصص شما درست کردن یک آب انار خوش مزه باشد. در هر صورت باید در کارتان برجسته شوید. معمولی نباشید. از هر روشی که می دانید و بلدید سعی کنید که تا حد امکان در کارتان بهترین باشید. فراموش نکنید که هر شخصی که برجسته می شود، در جایگاهی قرار می گیرد که دیگران او را قضاوت خواهند کرد. این قضاوت ها گاه مثبت و روحیه افزا می باشند و گاهی نیز منفی و ترسناک. از قضاوت ها نترسید.

هیچ راهی به جز برجسته شدن ندارید. این را به خاطر بسپارید. همیشه در شرکت ها از شما می خواهند که طبق قوانین آنها عمل کنید. در مدرسه و دانشگاه نیز شما را تشویق به رعایت قوانین و معمولی بودن می کنند. تمامی آموزش هایی که ما از محیط دریافت می کنیم، عمدتاً بر خلاف روحیه برجسته بودن و متفاوت بودن است. دوست دارم یک خاطرۀ شخصی را برایتان تعریف کنم. همانطور که قبلاً گفتم شغل اصلی من برنامه نویسی است و فراموش نمی کنم که در شرکتی مشغول به کار بودم. چندین سال از عمرم را صرف موفقیت یک پروژۀ نرم افزاری در آن شرکت کردم.

هر چند شرکت ما یک شرکت نرم افزاری نبود و مجموعه ای صنعتی بود، اما هدف تیمی که ما در آن مشغول بودیم این بود که یک سیستم یکپارچۀ سازمانی طراحی کنیم تا علاوه بر اینکه جایگزین نرم افزار فعلی مجموعۀ صنعتی ما شود، بتواند به عنوان یک محصول قابل فروش به شرکت های صنعتی مشابه هم باشد. فردی که در رأس این پروژه بود، هر چند فرد بسیار متبحری در کار نرم افزار بود، اما بسیار ایده آل گرا بود و تمایل داشت تا تمامی جزییات سیستم آماده نشده است، در کارخانه مورد استفاده قرار نگیرد.

من از آنجا که در این مدت بسیار برای این پروژه دل سوزانده بودم، از این قضیه بسیار ناراحت بودم و بارها با مدیر پروژۀ مان این مسئله را مطرح کردم و از او درخواست کردم تا هر چه سریعتر یک نمونه اولیه از پروژه را عملیاتی کنیم تا بتوانیم کار را بهتر پیش ببریم. هیچ وقت فراموش نمی کنم که چندین مرتبه از دوستان همکار نزدیک خودم به من نصیحت دلسوزانه می دادند که “تو حقوقت را بگیر و کارت را کن. چه کار داری برای خودت دردسر می تراشی.” خلاصه این کشمکش های ما بی نتیجه ماند. از آن طرف طولانی تر شدن پروژه من را دلسرد کرد و تصمیم گرفتم از آن مجموعه جدا شوم و خودم به تنهایی ایدۀ مشابهی را پیاده کنم. اما به لحاظ مالی توانش را نداشتم.

ضمن اینکه به لحاظ دانش فنی هم به همۀ جوانب پروژه مسلط نبودم. شروع به کسب اطلاعات کردم و تمام تلاشم را کردم تا در کار خودم برجسته شوم. در این میان حدود یک سال و اندی را صرف فراگیری مهارت های مختلف و دانش های سازمانی مرتبط با کارم کردم. بعد از آن شروع به تحلیل و طراحی نمودم. یادم هست تمامی اوقات فراغتم را صرف ایده ام می کردم. حتی خاطرم هست که تمامی روزهای تعطیل، تمامی مرخصی ها، و… را صرف ایده ام کردم. اساساً در ذهنم رقابتی شدید شکل گرفته بود که باید اثبات کنم این ایده قابل پیاده سازی به شکلی سریع تر هم می باشد.

کاری را که در شرکت در یک تیم شش نفره دنبال می کردیم، در منزل به صورت انفرادی با تمام توان پیش می بردم. بعد از حدود یکسال و سه ماه دیگر، نمونۀ اولیه پروژه ام آماده شد و بلافاصله وبسایتی را برای فروش آماده ساختم و شروع به فروش کردم. از آنجا که برندی شناخته نشده بودم، سعی کردم با قیمت بسیار ارزانتر از رقبا محصولم را ارائه کنم. حتی یک نمونه رایگان هم آماده کردم تا مشتریان بتوانند نمونه اولیه را تست کنند و برای خرید اعتماد کنند. بعد از اولین فروش، کلی دردسر جدید برای رفع باگها داشتم.

کارگاه آموزشی استارت آپ

از آن طرف در شرکتی که مشغول بودم، تقریباً سال پنجم کار من در شرکت بود که مجموعۀ صنعتی ما توسط گروه ایران خودرو خریداری شد و با آن ادغام شد. جالب تر اینکه کل کارکنان شرکت را برداشتند، حتی آبدارچی را هم حفظ کردند. فقط یک تیم را نخواستند که آنهم بخش IT بود. یعنی از کل شرکتی که بیش از 200 نفر پرسنل داشت فقط شش نفر بیکار شدند که من هم از شانس بدم، شاید هم شانس خوبم، جزء آن 6 نفر بودم.

خبر بدتر برای مدیر پروژۀ ما این بود که به طور کل سرمایه گذاری روی پروژه اش تعطیل شد. حقوق قابل توجهی هم که از آن پروژه عایدش می شد از کَفَش رفت. حالا علی ماند و حوضش. او دنبال سرمایه گذار بود و هر چه بیشتر می جست کمتر می یافت. دوستان دیگرم هم که بارها مرا با نصیحت های دلسوزانۀ شان مورد لطف و عنایت قرار داده بودند، تازه شروع به  تحلیل قضایا کرده بودند که ای کاش پروژه زودتر ارائه می شد و از این دست صحبت ها.

از این طرف ماجرا، من توانسته بودم در این مدت چند نسخه از برنامه ام را بفروشم و درآمدی هر چند اندک را کسب کنم. تصمیم گرفتم تا همین پروژه را ادامه دهم و دیگر به دنبال استخدام در شرکت بعدی نباشم. خوشبختانه نتیجۀ آن تلاش های من مجموعه ای شد که هر چند امروز مجموعۀ بسیار بزرگی نیست، اما علاوه بر خودم سه نفر کارمند دیگر هم دارد. البته همۀ این کارمندان به صورت دور کاری با من در ارتباطند. خوشبختانه تا این مرحله بیش از دویست نفر محصولی را که روزها و شب ها برایش جنگیدم خریداری کرده اند.

توصیه من به شما اینست که از اینکه متفاوت از قواعد کارفرمایتان فکر کنید، به دلتان هراسی راه ندهید، و حتماً دغدغه هایتان را مطرح کنید. هرگز به کارتان به چشم محلی برای کسب درآمد فکر نکنید و فعالانه در رشد آن شرکت کنید. حتی اگر قدر شما را ندانند و در آنجا از تلاش هایتان استقبال نشود، خود همین آغازی می شود برای راه اندازی کسب و کار شخصی خودتان. البته مهم ترین توصیه ام اینست که تمام تلاش تان را کنید تا در کارتان برجسته شوید.

درس دوم کارگاه آموزشی استارت آپ: در کارتان برجسته شوید.

کارگاه آموزشی استارت آپ

فرآیند موفقیت

آیا فرمول خاصی وجود دارد که همه با دنبال کردن آن به موفقیت می رسند؟ هرگز اینطور نیست. اساساً هیچ فرمولی نمی تواند موفقیت شما را تضمین کند. به عنوان شخصی که عمری را برای به سامان رساندن یک کسب و کار بسیار کوچک تلاش کرده ام، به ضرس قاطع به شما میگویم که چنین فرمولی وجود ندارد. وقتی که به گذشته نگاه می کنیم، می توانیم بگوییم که باید در این مقطع این کار را می کردم، یا اگر این کار را می کردم بهتر می بود.

اگر به جای استخدام در این شرکت و آن شرکت روی ایده ام وقت می گذاشتم بهتر نتیجه می داد. اگر به جای مهندسی، پزشکی می خواندم بهتر بود. وقتی به گذشته نگاه می کنم، به دلیل اینکه بخشی از تاریخ زندگی ما شده است، سرنخ هایی برای قضاوت در اختیار داریم. اما وقتی به آینده نگاه می کنیم، هیچ راه تضمین شده ای پیش رو نداریم. همانطور که در بخش های پیشین این کارگاه آموزشی استارت آپ به شما گفتم، به دنبال مشکلی برای حل کردن باشید.

در کارتان برجسته و سعی کنید آن مشکل را به نحوی احسن حل کنید. البته نیازی نیست در این زمینه وسواسی عمل کنید. طبیعتاً اینکه به ماهرترین و برجسته ترین فرد روزگار تبدیل شوید، اگر غیر ممکن نباشد، بسیار دور از واقعیت است. اما شما باید تمام تلاشتان را کنید و نا امید نباشید. در مورد شخص من قضیه همین گونه بوده است. فرآیند موفقیت در یک استارت آپ معمولاً طولانی است.

خیلی از افراد زمان موفقیت را از زمان آغاز شروع کار تا پایان آن می دانند. مثلاً یک سال یا دو یا چند سال. اما واقعیت چیز دیگریست. در مورد خود من مسیر راه اندازی این کسب و کار کوچک از حدود سال 1380 آغاز شد. زمانی که با کامپیوتر آشنا شدم. قریب به یکسال طول کشید تا با دنیای برنامه نویسی آشنا شوم. بعد از آن نزدیک به پنج سال طول کشید تا به مهارت های برنامه نویسی کافی برسم. مطالب زیادی را باید می آموختم. ایده های خامی داشتم که یکی پشت دیگری شکست می خوردند.

بعد وارد بازار کار شدم. در دنیای کسب و کار با سیستم های مدیریت اطلاعات آشنا شدم. از آنجا که پول و اعتبار کافی برای راه اندازی یک کسب و کار را نداشتم، مجبور شدم همۀ کارها از تحلیل تا پیاده سازی را شخصاً انجام دهم. دوباره درگیر دوره های آموزشی مختلف شدم. حسابداری، انبارداری، دانش های مرتبط با منابع انسانی، بازرگانی، تولید و غیره. همین که به تجربه و تخصص لازم برای راه اندازی یک کسب و کار برسم قریب به پانزده سال زمان برد.

یعنی اگر بخواهم واقعیت محض را بگویم نزدیک به بیست سال طول کشید تا یک کسب و کار کوچک را به مرحله ای برسانم که زندگی خودم و سه نفر دیگر را بچرخاند. در حال حاضر هم تازه در مراحل آغازین هستیم و بسیار شکننده ایم. راه اصلی برای ما تازه آغاز شده است و به هدف نرسیده ایم.

درس سوم کارگاه آموزشی استارت آپ: هیچ فرمول تضمین شده ای نیست. با صبر و حوصله و البته امید پیش بروید.

کارگاه آموزشی استارت آپ

نتیجه گیری

در طول این کارگاه آموزشی استارت آپ، در واقع یک زندگی نامۀ واقعی از کسب و کار شخصی بنده را مطالعه کردید. سعی من در این کارگاه آموزشی این بود که آنچه را که برای خودم پیش آمده، با زبان خودم به شما منتقل کنم.

در اینجا می خواهم یک نکتۀ بسیار مهم دیگر هم بگویم و آن اینکه اگر هر شخصی وعدۀ موفقیت یک شبه با خرید فلان بسته و دوره را به شما داد، یک درصد هم شک نکنید که هیچ چیز بدرد بخوری برای شما ندارد و در واقع شما بخشی از فرآیند موفقیت آن شخص هستید و به قول خودمان پلۀ موفقیت اش هستید. خلاصۀ مطالبی که می خواستم به شما منتقل کنم اینست که اولاً مشکلی را حل کنید، دوماً در کارتان برجسته شوید و درس آخر اینکه صبور باشید و به دنبال فرمول جادویی برای موفقیت یک شبه نباشید.

شاید این مسیر برای شما عمری طول بکشد و باز هم به مقصود نرسید، شاید فقط به موفقیت های کوچکی برسید. شاید هم به موفقیت های بزرگ مالی دست پیدا کنید. در هر حال، هیچ تضمینی در کار نیست. فقط باید تلاش کرد و صبور بود. مهم تر از همه اینست که وقتی برای هدفی تلاش می کنید، خود این فرآیند لذت بخش است. در پایان این مقاله مایلم منابع آموزشی زیر از فرادرس را با شما به اشتراک بگذارم.

چقدر این محتوای آموزشی برایتان مفید بود؟

از راست به چپ (سمتِ راست 1 ستاره، سمتِ چپ 5 ستاره)

میانگین 4.8 / 5. امتیاز شما ثبت شد: 5

اولین نفری باشید که بازخوردتان را ثبت می‌کنید

تبلیغات

محمد انوری

مرتب باید ساخت. گاهی یک محصول، گاهی یک اثر هنری و گاهی لبخندی شیرین بر لبانِ دیگری.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا